هدیه خدا

سلام دخملم خوبی مامانی ؟ عزیزکم دیگه کم کم داری بزرگ میشی و شکم مامانی رو هم داری بزرگ میکنی  هر چند هنوز تا کسی ندونه که باردارم از ظاهرم نمیتونه این موضوع رو بفهمه و به عقیده خیلیها شکمم کوچیکه اما دیگه کم کم داره برآمده میشه خانوم خانوما و این نشون میده که فسقلی من داره بزرررررررررگ میشه این روزها گاهی اوقات احساس فشار زیادی زیر شکمم حس میکنم مخصوصا از غروب به بعد انگار از داخل به سمت بیرون به شکمم فشار میاد  دیگه نمیتونم مثل چند وقت پیش دمر بخوابم چون احساس فشار و کشیدگی میکنم   گاهی اوقات احساس میکنم داری توی شکمم وول میخوری اما نمیدونم واقعا داری تکون میخوری یا من اینجوری حس میکنم  هنوز حرکت واضحی ازت حس نک...

سلام مامانی خوبی عزیز دلم خوبی دلبرم   مامانی پس کی میخوای برام تکون بخوری دلمو ببری عزیزم ؟  گاهی دلم بد جور میخواد روی ماهتو ببینم عزیزم  دوست دارم بیای بیرون یکم برای دلبری کنی دوباره بپری جات آخه راستش هنوز از اینکه بدنیا بیای و نتونم خوب از پست بر بیام یکمی میترسم خوب عزیزم امروز رفتم خونه خاله سارا  آخه از وقتی نی نیش دنیا اومده من ندیده بودمش خیلی وقت بود میخواستم برم پیشش اما جور نمیشد   اگه گفتی نی نیش کی دنیا اومده  ؟ دقیقا 27 اسفند همون روز برفی که من فهمیدم توی فسقلی اومدی و مهمون دل من شدی  همون روز پر از هیجان بنابر این روز تولد پسر خاله سارارو هیچ وقت فراموش نمیکنم  خاله س...

سلام فرشته کوچولوی مامان خوبی ؟ از کجا شروع کنم مامانی ؟ راستش شاید بیشتر از یکی دو هفته هست که این وبلاگو برات درست کردم هرچند همون موقع هم برای درست کردنش دیر شده بود اما .... کوچولوی مامان اگر بدونی امروز چه روز بزرگی توی زندگی مامانی بود هم من هم بابا امروز دیگه دلم طاقت نیاورد  قبل از اینکه ظهر بخوام بخوابم نمیدونم چرا یهو توی دلم آشوب شد  دلم میخواست هر چی زودتر بدونم تو چی هستی دخملی یا پسر  تمام طول خوابم هم داشتم اذیت میشدم همش فکرم مشغول بود  آخه 23 اردیبهشت که برای سونوی ان تی رفته بودم دکتر گفت که هنوز معلوم نیست نی نی چیه  گفت 2 هفته دیگه مشخص میشه  اما راستش من نمیخواستم الان برم برای سونو&nbs...